عشق


بچه زرنگ (داستان طنز و جالب)

دو پسربچه ۱۳ و ۱۴ ساله کنار رودخانه ایستاده بودند که یکی از آن مردان شرور که بزرگ و کوچک حالی شان نمیشود ، برای سرکیسه کردنشان ، ابتدا به پسربچه ۱۳ ساله که خیلی هفت خط بود گفت: «من شیطان هستم اگر به من یک سکه ندهی همین الان تو را تبدیل به یک خوک میکنم.» پسربچه ی ۱۳ ساله زبر و زرنگ خندید و او را مسخره کرد و

نظري هم بده
ادامه مطلب
نويسنده: زهرا | تاريخ: جمعه 4 مرداد 1392برچسب:بچه زرنگ,جالب, | موضوع: <-PostCategory-> |