خدای من ! در آن هنگام که به سوی تو سر بر می دارم
ملکوت اعلای تو را از دیدگان خویش در ورای سه پرده پنهان می بینم و این سه پرده را
هم خود با دست خویشتن بر آویخته ام .
نخستین ، پرده ای که نگذارد دیده به دیدار تو بگشایم
عصیان من از فرمان توست .
پرده دوم ؛ آن است که در ارتکاب منهیات و ملاهی بروی
خویش کشیده ام و خود را از عنایت و مرحمت تو بدور داشته ام
.
و پرده سوم ؛ پرده غفلت من است ، غفلتی که در ادای شکر
و سپاس تو ورزیده ام . نعمت یافته ام و
شکر نعمت به جای نیاورده ام .
موهبت دیده ام و از سپاس موهبت باز مانده ام و ولی از
رحمت تو نومید نیستم زیرا به فضل عمیم و رحمت وسیع تو چشم طمع دوخته ام
.
تفضلت من را امید وار می کند و ترحمت مرا به سوی تو می
راند .
من نیز بنده ای از بندگان گناهکار تو باشم که به درگاه
تو روی نهاده ام و با حسن ظن و رجاء واثق خویش دست طلب به آسمان ها برداشته ام
.
تو آنچه از عطایا و مواهب فرستی همه تفضل و ترحم باشد و
نعمت های تو یکجا برایگان انعام شوند .
اینک مرا ببین که در پیشگاه عزت و عظمت تو در منتهای
ذلت و مستمندی ایستاده ام و با همه شرمی که از گناهان خویش دارم باز هم به امید مرحمتت کف سئوال من گشوده است
.

پرودگارا ! به معاصی خویش اعتراف دارم و از پرده هایی
که میان خود و ملکوت اعلای خود بیاویخته ام شرمسار و پشیمانم
.
خداوندا ! در این هنگام که لبهای لرزان خویش را با
اعتراف گشوده ام و با آنچه از دست و زبان من با نکوهیدگی گذشته است اقرار آورده ام
، آیا اعتراف عاجزانه و اقرار شرمسارانه ام به من سودی خواهد بخشید
؟
آیا این اقرار و اعتراف جان مرا از کیفر کردارم نجات
خواهد داد ؟
آیا بنده ذلیل و زبون خود را خواهی بخشید یا همچنان مرا
مستحق عقاب و عذاب خواهی دانست و به جای مهر بر جان من قهر روا خواهی داشت
؟
خدای من ! من نه آن باشم که از درگاه تو نومید باز گردم
زیرا همیشه در های توبت و انابت را بروی خویش گشوده می بینم
.
من آن بنده ضعیف و ذلیل باشم که بر نفس خویش ستم روا
داشته ام و حرمت پروردگار خویش را که معبود بی همتای من است فرو گذاشته ام
.
گناهان من بسیار است و شانه های من در زیر بار معاصی فرو
خمیده و بال و پر روح مرا در هم شکسته است .
من آن موجود مستمندم که روزگارم در ملاهی و مناهی بسر
آمده و عمرم به پایان رسیده است . همی بینم که دیگر فرصتی برای عبادتم نمانده و
مهلتی از اجل بی امان نتوانم گرفت .
من آن بنده ذلیل تو باشم که که می دانم جز تو بتو پناهی
ندارم و از دست تو جز به درگاه تو راه فراری به رویم باز نیست
.
هم اکنون قلب و زبان من هر دو به استغفار گشوده شده اند
و بازوان خطاکار من بسوی رحمت واسعه تو باز مانده است
.
باآهنگی دردناک بدرگاه تو می نالم و سر بینوایی و
بیچارگی در پیشگاه تو فرود می آورم
.
زانوان من از هیبت کبریای تو و وحشت گناهان خویش می
لرزد و اشکاهای ندامت بر چشمهایم می دود .
تو را می خوانم ای خدای من !...
که اجابت دعایم را ضمانت کرده ای و به من نوید رحمت و
عنایت داده ای چه بسیار کس که بیش از من معصیت کرده اند و نعمت مغفرت تو را دریافته
اند .
چه بسیار پیشانی شرمسار و چهره شرمگین که در پیشگاه تو
بر خاک استغفار و اعتذار عرق توبت ریخته و بالاخره خشنود و خرسند سر از خاک برداشته
اند .
من تو را آنچنان بخشنده و بخشاینده می بینم که می دانم
از گناه بزرگ گذشتن ، بر تو دشوار نیست و کردار ناستوده ما را نا دیده انگاشتن ،
ذات اقدس تو را گران نیاید .
تو از بندگان خویش نافرمانی ها بینی و اغماض فرمایی و
دوست می داری که بنده ای دورا ز استکبار و استغنا لب به استغفار بگشاید و همچنان
پرهیز کار و پارسا بماند .
من اکنون در پیشگاه تو از نخوت و کبر دوری می جویم و در
پناه تو از شر وسوسه نفس و جاذبه معصیت می گریزم
.
از تقصیری که در ادای طاعاتت روا داشته ام توبه می کنم
و به خاطر عجز و قصوری که مرا از ایفای بندگی باز داشته از تو کمک می خواهم تا
آنچنان که شایسته عبودیت باشد بدرگاه الوهیت تو بندگی آورم
.
پروردگارا ! بر محمد (ص) و خاندان پاکش درود و رحمت
بفرست و به من نیروی طاعت و بندگیت را عطاکن و از کیفری که سزاوار من است معافم
فرما .
خدایا ! از عذاب و عقابی که گناهکاران را به وحشت می
اندازد پناهم ده که می دانم چنین خواهی کرد زیرا بخشش و بخشایش به توبرازنده باشد و
گذشت و اغماض از گناهان ما بر تو گران نیاید .
ترا کائنات به صفت
رحمت و مغفرت شناخته و ماسوای تو به تو چشم امید دوخته است
.
جز تو از هیچ کس حاجت نخواهم و جز تو هیچکس را بخشنده
گناهان خویش نشناسم و تنها از قهر و خشم تو بر نفس خود نگرانم
.
پروردگارا به من کمک کن تا تو را بشناسم و به پیشگاه
الهیت تو گردن طاعت و عبادت فرو شکنم و بر قسمت خویش که بارضای تو مقرون است قناعت
کنم .
و چنان کن که همواره شیوه من شکر تو و عادتم ذکر توباشد
و با اطمینان و اعتماد سرشت خود را دریابم و آنچه تو خواهی بخواهم
.
ای پرودرگار جهان و جهانیان ! فضل تو عظیم و قدرتت بی
مانند است .
جهان در بند تو
وجهانیان در بند تو باشند
خدای من دعای مرا اجابت فرما ...
برگرفته از کتاب زبور آل محمد (صحیفه کامله سجادیه
)
نظرات شما عزیزان:
|